دنیــــــــای آبتیــــن
آبتین وعروسکش
امواج زندگی حتی اگه تو را به ته دریا میبرد، آن ماهی که همیشه برسطح آب میبینی، تو نیستی و خورشید چقدردوست داشتنی بودی اکنون که بازوان خاک تو همانی که دلم لک زده لبخندش را میگویند زمان طلاست اما من چشیدم و تا به شعله ات نکشد، نمیگذرد…
غمگینتراز همیشه غروب خواهد کرد
ومن دلتنگ تر از فردا
به تو فکرمیکنم
وقتی چهره رنجور و چشمان مهربانت
درنگاهم خیره میشد
پیکرت را درآغوش گرفته است
کلمه های سیاه پوش شعرم
برایت مرثیه های دلتنگی سروده اند...
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را...
طراح : آبتین ـ |